معنی سازمان تعاونى ارتش

لغت نامه دهخدا

سازمان

سازمان. (اِمص، اِ مرکب) تشکیلات. حالت قسمتهائی که واحد و مجموعی را برای انجام فعالیتهای خاصی تشکیل میدهند. چون: سازمان حکومتی.سازمان نظامی. سازمان برنامه ٔ هفت ساله. سازمان جوانان شیر و خورشید سرخ ایران. سازمان دفاعی. سازمان ملل متحد. سازمان بین المللی کار. سازمان خواربار و کشاورزی. سازمان تربیتی و علمی و فرهنگی. سازمان جهانی بهداشت. سازمان هواپیمائی کشوری بین المللی. سازمان جهانی هواشناسی. سازمانهای اداری. سازمانهای ملی.


ارتش

ارتش. [اَت َ] (اِخ) رودیست در جنوب کیماک. (حدود العالم).

ارتش. [اَ ت ِ] (اِ) لغتی که در این ایام به مجموع سپاهیان مملکت داده اند. رجوع به ارتشتار و ارتیشدار شود.


تخشائی ارتش

تخشائی ارتش. [ت ُ ی ِ اَ ت ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) فرهنگستان این کلمه را بجای «صناعت ارتش » پذیرفته است.


سازمان دادن

سازمان دادن. [دَ] (مص مرکب) تشکیل سازمان. ترتیب و تنظیم سازمان.

تعبیر خواب

ارتش

لیلا برایت می‌گوید: دیدن ارتش در خواب، نشانه‌ی نگرانی شما می‌باشد. برای زن‌ها علاقه داشتن به روابط جنسی است. ارتش در حال جنگ، بیانگر ثروت بزرگ می‌باشد و رژه ارتش، معنایش موفقیت در مسائل مالی می‌باشد.
درکتاب سرزمین رویاها آمده است: خواب یک ارتش: نزاع درخانواده
کارل گوستاو یونگ:‌
دیدن ارتش در خواب سمبلی از نیروی قدرتمندی است که خلاف جهت شما کار می‌کند. شما ممکن است حس کنید که تعدادشان از شما بیشتر است، زورشان بیشتر است یا تحت فشار هستید و قادر نیستید با این موقعیت سروکار داشته باشید.
خواب دیدن اینکه به ارتش پیوسته اید بیانگر این است که حس می‌کنید، مافوق و ارشد هستید (حس برتری در مورد خودتان دارید). شما حس می‌کنید که هیچ کسی برای شما مناسب نیست.
دیدن ارتش در خوابتان بیانگر اختیارات سفت و سخت و سرکوب احساسی است. شاید نیاز دارید که نظم و قدرت بیشتری داشته باشید.
اگر شما به ارتش خدمت کرده اید، پس این خواب ممکن است بیانگر تجارب و خاطرات زندگی واقعی شما باشد.
کتاب سرزمین رویاها: ارتش‌های متعدد از کشورهای مختلف: پول وشادی

فرهنگ عمید

سازمان

مجموع کارمندان، دستگاه‌ها و شعب یک اداره یا بنگاه که به دستیاری همدیگر کارهای خود را با نظم‌وترتیب انجام بدهند، تشکیلات،
طرز ساخت،
نظم‌وترتیب،
* سازمان دادن: (مصدر متعدی) نظم‌وترتیب دادن،


ارتش

مجموع نیروهای نظامی یک کشور،
بخشی از نیروی نظامی بعضی از کشورها،

فارسی به عربی

ارتش

جیش

فرهنگ فارسی هوشیار

ارتش

مجموع سپاهیان مملکت

فرهنگ معین

ارتش

(اَ تِ) (اِ.) نیروهای نظامی یک کشور.

مترادف و متضاد زبان فارسی

ارتش

جند، جیش، خیل، سپاه، فوج، قشون، گند، لشکر، نظام

فارسی به ایتالیایی

ارتش

esercito

فارسی به آلمانی

ارتش

Armee (f), Heeres [noun], Militär [noun]

معادل ابجد

سازمان تعاونى ارتش

1587

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری